خواهرانم حجاب تيغ شماستتيغ خود را ز كف ميندازيدشرف زن به حفظ عصمت اوستخويش را از شرف ميندازيد
در خيابان چهره آرايش مكناز جوانان سلب آسايش مكنزلف خود از روسري بيرون مريزدر مسير چشم ها افسون مريزياد كن از آتش روز معادطره گيسو مده در دست بادخواهرم ديگر تو كوچك نيستيفاش تر گويم عروسك نيستيخواهرم اي دختر ايران زمينيك نظر اشك شهيدان را ببينخواهر من اين لباس تنگ چيستپوشش چسبان رنگارنگ چيستخواهرم اين قدر لجبازي نكنبا اصول شرع لجبازي نكندر امور خويش سرگردان مشونوعروس چشم نامردان مشو
پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشدشير در خانه و در كوچه و برزن باشدپدرم گفت كه اي دخت نكو بنيادمزلف بر باد نده تا ندهي بر بادمهدف دشمن سنگ افكن پيشاني ماستكسب جمعيتش از زلف پريشاني ماستپدرم گفت گل از رنگ و لعابش پيداستو زن مومنه از طرز حجابش پيداست